
اگر تا به حال فکر میکردید که انسان محدود به همین جسم فیزیکی است و قابلیتهای محدودی دارد لازم است از شما بخواهیم که این نگرش خود را تغییر دهید. در همین راستا در این سمینار، یاد میگیریم که چگونه از نیروی درونی استفاده کنیم؟ شاید بخواهید دلیل آن را بدانید. یا برایتان منطقی یا قابل باور نباشد که چرا این نگرشتان را باید تغییر دهید و نیاز به سند و مدرک برای پذیرفتن این دیدگاه داشته باشید. بله حق با شماست.
اصلا چرا باید فکر کنید که انسان فراتر از این جسم مادی خود است و قابلیتهای نامحدودی دارد؟ مگر ما به جز محدودیت و این جسم فیزیکی و این همه درد و رنج چیز دیگری هم میبینیم؟ پس چرا باید باور داشته باشیم که چیزهای بیشتری وجود دارد؟ ما قصد داریم با ارائهی این سمینار که توسط اپرا وینفری و گری زوکاو نویسنده کتاب جایگاه روح برگذار شده است به شما کمک کنیم تا بدانید که انسان فراتر از این جسم مادی و محدودیتهای فیزیکیاش است و تواناییهای نامحدودی دارد. بله درست حدس میزنید. منظور ما همان نیروی درونی انسان است و اینکه چگونه از نیروی درونی استفاده کنیم؟ نیروی درونی چیست؟ واقعاً نیروی درونی انسان چیست و چگونه میتوان آن را شناخت و به کار گرفت.
چگونه از نیروی درونی خود استفاده کنیم؟
گری زوکاو و اپرا وینفری در این سمینار پاسخ این سؤالات شما را میدهند. گری زوکاو میداند که چگونه از نیروی درونی خود استفاده کنیم. او شما را با نیروی درونی انسان آشنا میکند و نحوهی کار آن را توضیح میدهد. او به ما میگوید چه نیروهایی در انسان وجود دارد و انسان حقیقتاً چیست.
انسان روح است و روح همان حقیقت وجودی ماست که جوهرهای قدرتمند و هدفمند است. روح ماهیتی افسانهای نیست. روح عظیم است و پیش از آنکه به این دنیا بیاییم وجود داشته و پس از مرگمان نیز وجود خواهد داشت. هر کسی ساختارهای روانشناسی معینی دارد، درسهایی برای آموختن در زندگیاش دارد، عواطف، شهود، قدرت درک و شناخت دارد، ما همهی این چیزها را داریم اما همهی اینها خواهند مرد. اما روحمان نخواهد مرد.
گری زوکاو روح را به کشتی مادر تشبیه میکند و فردیت و شخصیت را به قایق کوچک این کشتی تشبیه میکند. کشتی مادر که همان روح شماست میداند که چرا شما به عنوان قایق این کشتی در آب هستید و میداند که چرا با طوفانهایی مواجه میشوید. وظیفهی شما این است که بدانید چگونه هم جهت با این کشتی مادر یعنی روحتان حرکت کنید. زیرا شما میتوانید هر چیزی که میخواهید را انتخاب و خلق کنید.
شما میتوانید در جهت مخالف با کشتی مادر یعنی روحتان حرکت کنید اما مطمئناً با آبهای متلاطم مواجه خواهید شد. اما اگر در همان مسیری که کشتی مادر یعنی روحتان میخواهد، حرکت کنید، زندگی شما از معنا، هدف و عشق پر خواهد شد و از زنده بودن خود هیجانزده خواهید بود. و دلیل آن این است که از کشتی مادر پیروی میکنید یعنی از روحتان. اما چرا برای ما سخت است که از کشتی مادر یعنی از روحمان پیروی کنیم؟
از بین بردن ترس
به اعتقاد گری زوکاو، این ترس است که مانع همسو شدن ما با روحمان میشود. اگر فرض کنیم شما به عنوان یکی از فردیتهای روحتان در کلاس درس زندگی زمینی هستید، این همان محدودهی بین تولد و مرگ فردیتون است. بنابراین کل این جهان مدرسه است و شما به عنوان یکی از فردیتهای روحتان در این کلاس درس حضور دارید. هر چیزی که برای ما اتفاق میافتد و تجربه میکنیم یک تجربهی یادگیری است.
ما از طریق روحمان چیزها را فراتر از جسم و ذهنمان تجربه میکنیم چون روح ماهیتی چند حسی دارد. گری زوکاو میگوید که هیچ چیز در زندگی انسان تصادفی و بر حسب خوش شانسی یا بدشانسی نیست بلکه همه چیز تجربهی یادگیری برای روح است. و بدانید که هیچ چیز بدون نظم و قاعدهی و خارج از طرح زندگی شما اتفاق نمیافتد. هر تعامل و ارتباطی بین شما و هرکسی که وجود دارد، تعاملی کامل و بینقص است و برای هر کسی که در این تعامل و ارتباط قرار میگیرد فرصتهایی را برای رشد و تعالی روح او فراهم میکند. و در نهایت حکمت انتخابهایی که آن شخص انجام داده است به او داده میشود.
این بدین معناست که اگر اکنون با شرایط سختی رویارو هستید، با شرایطی که شما را خشمگین و عصبانی کرده و احساس ناراحتی میکنید و بهم ریختهاید، این اتفاقات به این دلیل در زندگی شما افتاده است تا شما رشد کنید یا فرصتی برای شما فراهم میکند تا در آن رشد کنید و برای رفتن به مرحلهی بعدی تکامل فردیتان آماده شوید.
از فردیت خود پیروی نکنید و هدایت روحتان را بپذیرید
هیچ چیزی در زندگی شما اتفاق نمیافتد مگر برای رشدتان و برای رفتن به مرحلهی بعدی تکاملتان. حتی اگر در رابطهی وحشتناکی قرار گرفته باشید و یا شغلی که دوستش ندارید. اینها همه اطلاعات فوقالعادهای در مورد چیزهایی که میخواهید و دوست دارید در اختیارتان میگذارند. و به سمت چیزهایی که میخواهید شما را هدایت میکنند. روحتان اساساً شما را به سمت چیزهایی که میخواهید هدایت میکند اما شما غالبا از آن اطاعت نمیکنید بلکه از فردیت خود پیروی میکنید و در نتیجه با چیزهایی مواجه میشوید که دوستشان ندارید ولی همهی اینها به شما کمک خواهد کرد تا به جایی که روحتان شما به آن فرا میخواند بروید البته اگر به آن گوش دهید.
ما اغلب به بخش وحشتزدهی خود که همان فردیتمان است توجه میکنیم نه به روحمان. ما از اینکه از روحمان پیروی کنیم میترسیم و اغلب انتخابهای زندگیمان بر اساس ترس هستند نه بر اساس عشق. مثلاً میترسیم که کسی یا چیزی را از دست بدهیم بنابراین بر اساس این ترسمان انتخابهایی انجام میدهیم و این ترس مانع از پیروی کردن از روحمان میشود.
روح همان نیروی درونی انسان است که اگر با آن همسو و همرا شویم زندگی ما پرمعنا و لبریز از عشق خواهد بود. و هرگز انتخابها و تصمیمات زندگیمان بر اساس ترس نخواهند بود. ترس از بیپولی، ترس از تنهایی، ترس از کمبود و الی آخر.
مثلاً وقتی در حالت حسادت، خشم و کینه هستید، نمیدانید که این بخشی از فردیتتان است و میتوانید توجه خودتان را به بخشی تغییر بدهید که بابت آن وجود آن در کل جهان یا بخاطر صبوریتان شکرگزار یا قدردان هستید. وقتی خودتان را از این جَو حقیر و کوچک نجات بدهید که شما را به دام میاندازد و بدانید آنچه که در حال تجربهی آن هستید به دلایلی در مدرسه زندگی زمینی به شما ارائه شده، این باعث میشود که آن را به طور کامل تجربه کنید و همواره آن احساسی که این تجربه را سرکوب میکند، انکار کنید. به عبارتی نباید در مقابل آن تجربه مقاومت کنید. بلکه احساسش کنید و سالمترین بخش فردیتتان را برای پاسخگویی به آن انتخاب کنید، یعنی عشق را انتخاب کنید که سالمترین بخش وجودی شماست نه ترس را.
زاویه دید خود را تغییر دهید
اگر نگاهتان به اتفاقات زندگی این باشد که این اتفاقات برای شما هدایا و موهبتهایی به همراه دارند حتی اگر آن اتفاقات به ظاهر بد و ناخوشایند باشند، آنگاه فرایند درک کردن و شکرگزار بودن را آغاز میکنید و بدین ترتیب میتوانید موهبتها و هدایایی که این اتفاق برایتان داشته است را دریافت کنید. و اگر این کار را نکنید و این نگرش را نداشته باشید، آن هدایا و موهبتها را از دست میدهید. ما به این طریق میتوانیم نیروی درون خود را باز پس بگیریم و با نیروی درون خود همسو شویم و از آن به بهترین شکل استفاده کنیم.
همین حالا میتوانید سمینار بی نظیر ۵۰ دقیقه گری زوکاو و اپرا وینفری را تهیه کنید.